ehsas shirin

یک گوشه از قلبم هست که همیشه فقط برای بابام میمونه  همون جایی که که خاطرات کودکی ام هنوز زنده اند حتی وقتی بزرگ میشم ....   کاش،. کسی یاد معلم هایمان می داد... اول مهری... شغل پدرها را نپرسند... وقتی هنوز احترام به همه شغل ها را ، وافتخار به همه پدرها را ، یاد دانش آموزانشان نداده اند!  حالا قصه چشمان یتیمی که نم می خورد، بماند    رونیا جون اینجایی که نشتی سر خاک بابابزرگه (بابای مامانی) همه سال به مناسبت روز پدر میرم پیشش امسال هم برای اولین بار تو همراه من بودی با وجود بودنت کنار من اندکی از غمی که ت...

یک گوشه از قلبم هست که همیشه فقط برای بابام میمونه همون جایی که که خاطرات کودکی ام هنوز زنده اند حتی وقتی بزرگ میشم .... کاش،. کسی یاد معلم هایمان می داد... اول مهری... شغل پدرها را نپرسند... وقتی هنوز احترام به همه شغل ها را ، وافتخار به همه پدرها را ، یاد دانش آموزانشان نداده اند! حالا قصه چشمان یتیمی که نم می خورد، بماند رونیا جون اینجایی که نشتی سر خاک بابابزرگه (بابای مامانی) همه سال به مناسبت روز پدر میرم پیشش امسال هم برای اولین بار تو همراه من بودی با وجود بودنت کنار من اندکی...

                                                پدر بشنو این حرف فرزند خویش / عزیزو گرامی و دلبند خویش   تویی مایه ی بود و پیدایشم / کنا رت به ناز و به آسایشم   پدر تکیه گاه وجود منی /تو سرمایه ی هست و بود منی . . .   ...

پدر بشنو این حرف فرزند خویش / عزیزو گرامی و دلبند خویش تویی مایه ی بود و پیدایشم / کنا رت به ناز و به آسایشم پدر تکیه گاه وجود منی /تو سرمایه ی هست و بود منی . . . ...

عشق مامان یکی از بهترین و شیرین ترین لحظه های زندگیم زمانی بود که جیگر مامان  تو اتاق عمل تو بغل پرستار بود در حالت نیمه بیهوش بودم که  پرستار یه دستبند صورتی که اسم قشنگتو روش نوشته بودند دستت بست اون لحظه از پرستار خواهش کردم که یه لحظه سرم رو بلند کنه که تو رو ببوسم.خدایا تو را هزاران سپاس که فرشته کوچولو رو بهم هدیه دادی. ...

عشق مامان یکی از بهترین و شیرین ترین لحظه های زندگیم زمانی بود که جیگر مامان تو اتاق عمل تو بغل پرستار بود در حالت نیمه بیهوش بودم که پرستار یه دستبند صورتی که اسم قشنگتو روش نوشته بودند دستت بست اون لحظه از پرستار خواهش کردم که یه لحظه سرم رو بلند کنه که تو رو ببوسم.خدایا تو را هزاران سپاس که فرشته کوچولو رو بهم هدیه دادی. ...

عشق مامان یکی از بهترین و شیرین ترین لحظه های زندگیم زمانی بود که جیگر مامان  تو اتاق عمل تو بغل پرستار بود در حالت نیمه بیهوش بودم که  پرستار یه دستبند صورتی که اسم قشنگتو روش نوشته بودند دستت بست اون لحظه از پرستار خواهش کردم که یه لحظه سرم رو بلند کنه که تو رو ببوسم.خدایا تو را هزاران سپاس که فرشته کوچولو رو بهم هدیه دادی. ...

عشق مامان یکی از بهترین و شیرین ترین لحظه های زندگیم زمانی بود که جیگر مامان تو اتاق عمل تو بغل پرستار بود در حالت نیمه بیهوش بودم که پرستار یه دستبند صورتی که اسم قشنگتو روش نوشته بودند دستت بست اون لحظه از پرستار خواهش کردم که یه لحظه سرم رو بلند کنه که تو رو ببوسم.خدایا تو را هزاران سپاس که فرشته کوچولو رو بهم هدیه دادی. ...

  رونیای قشنگم خرداد ماه سال هراز و سیصد و نود و دو میلاد تو شیرین ترین بهانه ایست که میتوان با آن به روزمرگی های زندگیمان دل بست و در میان این روزهای شتابزده عاشقانه تر زیست ای زیباترین ترانه ی زندگیم میلاد تو معراج دستهای ماست وقتی که عاشقانه تولدت را به آفریدگار جهان سپاس می گوییم ای نازنین گل وجود مامان و بابا دوستت داریم الهی هزار سال زنده باشی.     ...

رونیای قشنگم خرداد ماه سال هراز و سیصد و نود و دو میلاد تو شیرین ترین بهانه ایست که میتوان با آن به روزمرگی های زندگیمان دل بست و در میان این روزهای شتابزده عاشقانه تر زیست ای زیباترین ترانه ی زندگیم میلاد تو معراج دستهای ماست وقتی که عاشقانه تولدت را به آفریدگار جهان سپاس می گوییم ای نازنین گل وجود مامان و بابا دوستت داریم الهی هزار سال زنده باشی. ...